پارساپارسا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

پارسا كوچولو

تولد پنج سالگی

عشقم تولدت مبارک  امسال یه تولد کوچولو روز پنج شنبه 20 فروردین 94 واست گرفتیم مهمونای جشنمون مادربزرگا ، دایی بهرام ، عمو شهرام ، عمو روح اله ، عمه جون و پسردایی وحید بودن همه چی به انتخاب خودت بود خیلی بهت خوش گذشت . کارت دعوت : پسر خوشگلم :                               یه شام ساده :   کادوهای تولد : مامان و بابا : اُرگ بزرگ که خیلی دوسش داشتی و چند تا کتاب ، مادربزرگا ماشین و یه تانک خیلی خوشگل ، عمه طاووس شلوارک جین ، عمو ر...
7 ارديبهشت 1394

کیش - دیماه 93

سلام دوستان خیلی وقته نیستم متاسفانه فرصت ندارم  دلم واسه همه کوچولوها تنگ شده سعی می کنم هر از گاهی سر بزنم پسرم دی ماه همراه با همکارای مامان یه اکیپ 15 نفره شدیم یه سفر 4 روزه رفتیم کیش واقعا به هممون خوش گذشت  خصوصا شما اول قرار نبود بابایی بیاد ولی به اصرار من با ما همسفر شد. اولین بار بود که کیش رفتی به خاطر برنامه های شادی که بود خیلی خوشت اومده بود کلا در حال رقصیدن بودی و به دلیل همین اکتیو بودنت تو کشتی تفریحی نوید و رستوران شاندیز جایزه گرفتی ...
15 بهمن 1393

سفر به شمال - خرداد 93

سلام پسر گلم عکسای مسافرت امسال رو با تاخیر فراوان آپلود می کنم . ببخشید سفر ما حدودا یک هفته بود بازم به عشق شما پسر خوشکلم شمال - چمخاله رو انتخاب کردیم چون عاشق دریا هستی و از یک ماه قبل هر روز می گفتی کی میریم مسافرت ؟ خاله نادیا ، عمو علی و ماهان جون هم با ما بودند که حسابی به شما و ماهان خوش گذشت . علاقه خیلی عجیبی به هم دارید خصوصا ماهان که دلش می خواست شما رو بخوره شهربازی رامسر که حسابی بهت خوش گذشت شیطنت های موقع عکس گرفتن : عاشق این عکستم البته قبل از این سفر یعنی اردیبهشت ماه که خاله راضیه...
6 تير 1393

تولد شماره 2

سلام دوستان خیلی سرم شلوغه احتمالا از این به بعد دیر به دیر میام . تولد شماره 2 پارسا قرار بود آخر فروردین برگزار بشه ولی سه چهار روز قبل از تولد تمام بدنش پر از دونه های قرمز شد و تولد کنسل شد پارسا خیلی ناراحت شد از طرف دیگه برنامه های آخر دوره مهد خیلی شلوغ بود و تایم خالی واسه تولد نبود دیگه اشک تو چشمام جمع شده بود بس که هر روز که از خواب بیدار میشد می گفت امروز تولد منه ، این بپوشم خوبه و .... مدیر مهد که دید پارسا انقدر بی تابه تولده قبول کرد و بالاخره 20 اردیبهشت 93 ساعت 15-17 تولد چهارسالگی عشقم برگزار شد. عکس و فیلم زیاد نگرفتم چون فیلمبردار و عکاس داشتیم ولی به همه بچه ها خوش گذشت چون فردای تولد هر ک...
3 خرداد 1393

تولد شماره 1

سلام پسر گلم بازم تولدت مبارک امسال به درخواست خودت قرار شده تولدتُ  تو مهد بگیریم فکر می کنم اواخر همین ماه بشه دیروز عمو علی و خاله نادیا گفتن چون تولد شماست میان خونمون هر 5 دقیقه ای یک بار می پرسیدی مامان کی میان ؟ چرا دیر میان ؟ بهشون زنگ بزن بگو زود بیان و .... تا اینکه بالاخره رسیدن و با دیدن کادوت که یک فوتبال دستی بود کلی خوشحال شدی و از عمو علی میخواستی باهات بازی کنه   چون دیروز شهادت حضرت زهرا (س) بود برنامه ای که واست درنظر گرفته بودم موکول کردم به امروز ساعت 11:30 رفتیم شهربازی ایران لند حسابی بازی کردی     ایام عید حسابی شکمو شدی امروزم خواستی غذای مورد علا...
16 فروردين 1393

تولدت مبارک گلم (4 ساله)

امروز روز تولد توست و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین لحظه ها را برایم بسازی . . . تولدت مبارک نفسم چه خوب شد که به دنیا آمدی و چه خوبتر که دنیای من شدی عزیزم تولدت مبارک … دوستت دارم بی نهایت ... ...
15 فروردين 1393

نوروز 93

بهار با گلهایش ، و سال نو با امید هایش   این عید با امیدهایش بر تو ای عزیزترینم مبارک تمام دقایق مانده از عمرم به همراه زیبا ترین بوسه های عاشقانه عیدی  است برای تو نوروز مبارک   یکم فروردین تولد بابایی بود ولی چون شما اصرار داشتی تولد من و بابا دوتامونه به مناسبت چهارمین بهار زندگیت 4 تا شمع گذاشتیم. عیدت مبارک گلم  با صد هزار تا بوسه خونه خاله جون کنار هفت سین این دو تا عکسُ بعد از جشن سبزه های مهدکودک خونه دایی بهرام گرفتی بعد از جشن موهاتو کوتاه کردیم روز بعد که رفتی مهد صدای همه در اومده بود که چطوری دلت اومد موهای به این خوشکلی رو کوتاه کردی...
11 فروردين 1393

چهارشنبه سوری 92

واست آتیش روشن کردم که اخر زمستونه چهار شنبه ی اخر سال قلب من آتیش بارونه غمهاتو آتیش میزنم سرخی آتیش مال تو سوختن غصه هات تو آتیش آرزومه ! چهار شنبه سوری بر تو  آتیش پاره مبارک ! عزیز دلم امسال چهارشنبه سوری با خانواده  عموشهرام بودیم خیلی بهت خوش گذشت با صدای هر تر قه کلی می خندیدی ...
29 اسفند 1392

کلاسهای فوق برنامه مهدکودک

کلاس زبان مهدکودک روزهای یکشنبه و چهارشنبه ساعت 14:30-14 برگزار میشه البته خیلی مواقع شما وقتی میرسی نصفی از کلاس گذشته یا تموم شده ولی خیلی علاقه داری و خوب یاد گرفتی معلمتون خانم نمازی هست که کتاب TinyTalk 1A رو کار میکنه مکالماتی که تا الان یاد گرفتی :  Hello ?How are you I’m fine tankyou   ?What’s your name My name’s Parsa  چشماتو می بندی و می خوابی بعد مثلا بیدار میشی میگی Good morning از رنگ ها pink  و blue رو یاد گرفتی کلمه apple رو یاد گرفتی وقتی سیب میخوای میگی مامان لطفا برام apple بیار شمارش اعداد از one تا ten  رو یاد گرفتی انگشتای تپلتو می گیری و...
1 اسفند 1392