پارساپارسا، تا این لحظه: 14 سال و 22 روز سن داره

پارسا كوچولو

بخش اول مسافرت (سرعین - تبریز)

1392/6/3 2:09
نویسنده : مامان پارسا
1,482 بازدید
اشتراک گذاری

خوشکل مامان هر سال خرداد می رفتیم مسافرت ولی امسال به خاطر شرایط کار مامان و بابا 24 مرداد ساعت 12:30 همراه با عمه طاووس ،خاله الهام و خانواده عموشهرام ، حرکت کردیم .

شروع مسافرت

در طول راه خیلی پسر خوبی بودی بعضی مواقع که باباجون خوابش می گرفت انقدر شور و هیجان به پا می کردی و می رقصیدی تا سرحال می شد. عصر روز جمعه رسیدیم سرعین

سرعین

بعد از دوش گرفتن همراه بابا رفتی تو محوطه مجتمع و کلی بازی کردی

سرعین

 

سرعین

صبح شنبه رفتیم پیست اسکی آلوارس

پیست اسکی آلوارس

 پیست اسکی آلوارس

اول که سوار الاغ شدی گفتی می ترسم ولی یه کم که حرکت کرد خیلی خوشت اومد و دوست نداشتی بیای پایین.

الاغ سواری

وقتی این شتر رو دیدی شروع کردی به دست زدن و شعر تولد خوندی ( به خاطر منگوله هاش ) نیشخند

پیست اسکی آلوارس

ظهر رفتیم گردنه حیران واقعاخوش گذشت ، تا ساعت 8 اونجا بودیم تا می تونستی خندیدی ، رقصیدی و هیجاناتت رو خالی کردی خصوصا زمانی که وسطی بازی می کردیم چنان ذوقی می کردی که نگو ....

گردنه حیران

(پارسا - بابا و عموشهرام ) 

گردنه حیران

 گردنه حیران

 شب تو ماشین خوابت برده بود شام نخورده بودی هر کاری کردیم که بیدار بشی نشد تا گفتم پاشو می خوایم بریم ساندویچ بخوریم انگار نه انگار که خواب بودی ما آش دوغ خوردیم و از انجایی که شما هیچ علاقه ای به آش نداری ساندویچ خوردی .

صبح یکشنبه رفتیم تبریز

بام تبریز - تفرجگاه عون بن علی

بام تبریز

 

بام تبریز

 

بام تبریز

 عصر رفتیم ائل گلی

ائل گلی

ائل گلی

بس که شیطونی کردی از خستگی نا نداشتی ولی تا چشمت به شهر بازی افتاد خستگی از یادت رفت .

ائل گلی

 این روزا هر جا میریم تمام حرکات و صحبت های اطرافیان رو زیر نظر داری ، ضبط می کنی و چند دقیقه بعد تحویلمون میدی. مثلا یکی دوبار که واسه مراسم تدفین رفته بودیم و مجبور شدم  همراه خودم ببرمت یه چیزایی رو به ذهنت سپرده بودی و از اون موقع هر جمع خیلی شلوغی که میبینی میگی لا اله الا الله محمدا رسول اله ، الله اکبر  اون روز هم پشت سر جمعیت می رفتی و این جملات رو میگفتی البته بعضی مواقع هم شعر و ترانه می خوندی . 

 

گزارش ادامه سفر در پست بعدی لبخندچشمک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

خاله راضیه
3 شهریور 92 8:46
ای جانممممم قربونت بره خاله با اون انرژیت این کوچولو مثل بمب هیجان میمونه وهمه رو با کاراش سر حال میاره ایشالله که همیشه به شادی و تفریح باشه مطمئنم که خیلی خوش گذشته
نسیم-مامان آرتین
3 شهریور 92 12:28
همیشه به گردش وتفریح معلومه که حسابی بهتون خوش گذشته اما این دفعه حتما باید بیایید این طرفا ما مشتاقانه منتظر دیدن روی ماهتون هستیم


مرسی عزیزم منم خیلی دوست دارم شما رو ببینم انشالا شما هم به شیراز سری بزنید.
خاله راضیه
6 شهریور 92 9:54
ای تنبل پس کی پست جدید رو میذاری دل من که آب شد
مامان محمدرهام جون
7 شهریور 92 14:02
جوووووووووووووووونم به پارسای ماه که با طبیعت عکسهای معرکه گرفته،به به با شتر ودراز گوش هم که عکس داری خیلییییییییییییییی حظ کردممامانی همیشه به گردش وشادی،اسفند فراموش نشه