پارساپارسا، تا این لحظه: 14 سال و 16 روز سن داره

پارسا كوچولو

این پست به افتخار خاله راضیه

1392/6/16 1:18
نویسنده : مامان پارسا
1,439 بازدید
اشتراک گذاری

این پستُ به افتخار خاله راضیه می نویسم چون انقدر دوستت داره که هر روز زنگ می زنه و همیشه از راه دور دلتنگته و دائم سر مامانی غُر می زنه که چرا پست جدید نمی ذارم ولی بعد از مسافرت واقعا درگیر بودم چون یه هفته تا عروسی آقامهدی (پسرخاله پارسا) مونده بود و کلی کار داشتم تو این اوضاع متوجه شدم که شدیدا تب داری ، وقتی بغلت می کنم گریه می کنی و این از بدن درد شدید بود و کاملا بی حال بودی

شکلکهای 
جالب آروین

بردمت دکتر گفت سرماخوردی ولی خیلی عجیب بود چون هیچ وقت تب نمی کردی با سریهای قبل خیلی فرق می کرد نه آبریزش بینی ، نه سرفه اون روز مهد نرفتی و پیش زن دایی موندی .فردای اون روز گفتی دندونم درد می کنه و اصلا غذا

نمی خوردی

❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤

قبلا که معاینه شده بودی دندونپزشک گفت 4 تا از دندونات خراب شده ولی خیلی سطحی ،گفت فعلا نیاز به پرکردن نداره کلا ریخته بودی به هم . دقیقا یه روز بعد بود که زبونتو نشونم دادی متوجه شدم جاهای مختلف دهانت آف زده و حسابی داره اذیتت می کنه طوری که حتی ماستُ به زور می خوردی چهارشنبه 92/6/6 حنابندون بود با اینکه مریض و بی حال بودی ولی یه کم رقصیدی 

پنج شنبه رفتیم واسه خرید کفش اصلا حوصله نداشتی و اولین کفشو که پوشیدی گفتی خیلی خوشکله ، مبارکه وقتی بابا خواست تخفیف بگیره پولو از دستش گرفتی و دادی به فروشنده و با همون کفش از مغازه خارج شدی کلی خندیدیم

 جمعه عروسی بود از چند روز قبل خوشحال بودی که میخوایم بریم عروسی و می گفتی میخوام کت و شلوار بپوشم قرار بود روز عروسی بِری آرایشگاه و آتلیه ولی انقدر اوضاع دهانت خراب بود که اصلا آروم و قرار نداشتی و برنامه رو موکول کردیم به یه موقع دیگه عروسی خیلی خوب بود ولی همه تعجب کرده بودن که اصلا نرقصیدی و این همه آرومی ولی فکر می کنم پوشیدن کت و شلوار هم بی تاثیر نبود چون مثل بزرگترا برخورد می کردی خیلی مودب و باکلاس چشمک

 لطفا برای دیدن عکسا ادامه مطلب یادتون نره  

عکسایی که با دوربین خاله گرفته بودم خیلی خوب شده بود ولی متاسفانه به دستم نرسید و از ترس خاله راضیه که فردا صبح زنگ بزنه که چرا پست جدید نذاشتی اونایی که با دوربین خودمون گرفتم گذاشتم .

خوشتیپ مامان

 تو فکرش نرو تو هم یه روز داماد میشی ..

 عکسای پارسا و رها (نوه خاله مهین ) که به فاصله پنج روز به دنیا اومدن

پارسا و رهاجون

 با اینکه اصلا حال نداشتی ولی وقتی میگفتم بیا با رها عکس بگیرین سریع میومدی

پارسا و رهاجون

 شلک های محدثه

اینم از عکسای ماهان کوچولو که دوشنبه 92/6/11 گرفتم البته چون خیلی گریه می کرد عکسا خوب نشد.

ماهان عزیزم

 خیلی دوستش داری ، اصلا حسادت نمی کنی ، وقتی گریه می کنه سعی داری آرومش کنی میگی بهش شیر بدم یا جغجغه رو تکون میدی .

قربون پسر گلم برم که همیشه با محبته .

پارسا و ماهان

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

خاله راضیه
16 شهریور 92 8:55
وای چه سورپرایز قشنگی الهی من فداش بشم که اینقدر آقا شده پسرم عزیزم ماهانو چطور بغل کرده و چقدر ماهان نازه واقعا" ذوق زده شدم از دیدن عکسا البته از خوندن مطالب در مورد مریض شدن عشقم ناراحت شدم با اینکه از قبل میدونستم از الان تا آذر که بیام شیراز چوب خط میکشم واسه دیدنتون دلم واستون خیلی تنگ شده
مامان پارسا
16 شهریور 92 10:11
عزيزم انشاءالله كت و شلوار دومادي بپوشي
نسیم-مامان آرتین
16 شهریور 92 11:45
پسر جیگر طلای خوش تیپ
نسرین خاله اسما
21 شهریور 92 22:08
قربون این داماد گوچولوی خوشگل برم من چقدر ناز شدی پارسا جونم
مامان محمدرهام جون
30 شهریور 92 3:47
قربون این پسرخوشگل وخوش تیپ ونینی دوست برم مننننننننننننننننن
نرگس مامان باران
12 مهر 92 17:29
ای جونممممممممممممممم تیپشو