این روزهای پسر شیطونم
همیشه به انجام کارای خونه خیلی علاقه داری هنوز دو سالت نبود که سفره رو جمع می کردی من و بابا رو مجبور می کنی بشینیم و شما زحمت می کشی وسایل تو سفره رو یکی یکی و با حوصله می بری آشپزخونه و تا اونجایی که بتونی میذاری سرجاشون . تازگی ها که گردگیری می کنی لباس شستنو خیلی دوس داری تا یه لباس کثیف می بینی میگی بشورم . لباسا رو از تو لباسشویی درمیاری میدی دستم تا روی چوب رختی بذارم
اینجام که می بینی واسه اولین بار داری آب هویج می گیری خیلی هم قشنگ انجام دادی .
دو سه ماهی میشه که به خوردن غذای بیرون خیلی علاقمند شدی چند روز پیش رفتیم خرید از اولی که سوار شدیم تا چشمت افتاد به یه فست فود گفتی ساندویچ بخریم هر فروشگاهی که می رفتیم می گفتی ساندویچ بخریم پس رفتیم رستوران دوست بابا. تا گذاشتم که بشینی شروع کردی به رقصیدن دوست بابا کلی خندید . چکین کابانا با سس باربیکیو سفارش دادیم که خیلی دوست داشتی.
چتر رو خیلی دوست داری همیشه چتر مامان و بابا رو برمیداری می گیری رو سرت میگی بارون میاد به خاطر همین یه چتر واسه خودت گرفتیم.
راستی چیزای جدیدی که یاد گرفتی ( البته مواردی که بروز میدی ) :
سوره ناس ( البته نه بطور کامل ) - کتاب آبجی نی نی عسلی رو تقریبا کامل حفظ شدی - کتاب دکتر سلام بعضی قسمتاشو بلدی - یه سری کارت گرفتم که شناخت افعال و جمله سازیه بعضی از جمله هاشو خیلی خنده دار میگی مثلا واسه فعل خوردن میگی بچه ها غذا مُخورَن - دویدن : علی می دوهِ و ......
مدل رقصتو دائما عوض میکنی - از یک تا ده با کمک خودم میشماری