سال نو مبارک
ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها
ای تدبیر کننده روز و شب
ای دگرگون کننده حالی به حالی دیگر
حال مارا به بهترین حال دگرگون کن
سال نو مبارک
لحظه تحویل سال ساعت 14:31
سفره هفت سین سال92 عیدی خاله شمسی به شما که با وجود مشغله های زیادی که داشت خودش اونو درست کرد.
قبل از سال تحویل خواب بودی حدودا ده دقیقه مونده بود که بیدارت کردیم خیلی ناراحت بودی ولی بالاخره هر طور شده بود تا لحظه سال تحویل سرحال شدی ما که دعا می کردیم دستاتو بالا گرفته بودی و دعا می کردی ، قران رو برداشتی می گفتی می خوام بخونم .
اولین عیدی رو از بابایی گرفتی که پنجاه هزار تومان بود که وسط قران گذاشته بودیم. عیدی من هم یک تک پوش ، صندل و کلاه بود که خیلی خوشت اومد.
تا عیدیو گرفتی سریع کلاهو سرت گذاشتی و صندلتو پوشیدی و گفتی عکس بگیرم .
طبق معمول همیشه فقط چشمت دنبال میوه هاست.
بس که با جام های هفت سین وَر رفتی یکیشون افتاد و پایَش شکست ولی خاله شمسی گفت عوضش می کنه و اینم شد اولین خرابکاری سال 92
عصر همون روز رفتیم خونه هر دو تا عزیز که بازم بساط رقصو و مسخره بازی راه انداختی و حسابی همه مهمونا رو سرگرم کرده بودی . بعضی موقعها یه کارایی می کنه که اصلا نمی دونم از کجا یاد گرفتی مثلا تازگی ها موقع خداحافظی با یه نفر یه طرف صورتشو می بوسی و سرتو رو شونه هاش می ذاری و با دستت به کمرش می زنی و دوباره واسه طرف دیگه اینکارو انجام میدی انقدر بااحساس اینکارو انجام میدی که کلی همه ذوق می کنند و لذت می برن .
عزیزم سال نو مبارک اولین دعایی که سر سفره هفت سین کردم دعا واسه تو نازنینم بود امیدوارم که سال جدید سالی توام با سلامتی و شادی باشه .