ببخشید مامان
چقدر سخته وقتی که بچه ها یه کارایی می کنن که مجبور میشی دعواشون کنی و بعدشم به خاطر اینکه واقعا تنبیه بشن چند دقیقه باید بهشون کم محلی کنی .
عزیزم همیشه دیدن اشکات وقتی که دعوات می کنم برام خیلی سخته سعی می کنم تا اونجایی که میشه این اتفاق نیفته ولی متاسفانه همه مادرا برخلاف میلشون گاهی مجبور به این کار میشن ولی امشب یه چیزیو متوجه شدم اینکه یاد گرفتی معذرت خواهی کنی و اشتباهتو بپذیری چون سریهای قبل خودم ازت میخواستم که بگو ببخشید معذرت میخوام اما این دفعه وقتی که دیدی خیلی ناراحتم و بهت بی توجه شدم ملتمسانه میگفتی مامان بِبَشید بِبَشید ( ببخشید ) دوستت دارم و گریه می کردی ، حدود ده دقیقه این قضیه طول کشید دلم میخواست همون اول بغلت می کردم و بوسه بارونت می کردم ولی تحمل کردم یه باره به ذهنم رسید که به عنوان اولین معذرت خواهی ثبتش کنم پس سریع چند تا عکس گرفتم .بعدش بغلت کردم و دوتایی با هم گریه کردیم وقتی آروم شدی کلی باهات صحبت کردم و یه سری قولایی دادی ولی احتمالا فردا صبح یادت رفته باشه . از حدودای دو سالگی که مفهوم این مسائل رو میفهمی اصلا تحمل اینو نداری که کسی بهت کم محلی کنه و انقدر پیله می کنی تا طرف بی خیال میشه و باهات آشتی میکنه .
فدای چشای قشنگت عسلم
قربونت برم که انقدر ناراحتی
عکسای بعد از آشتی
عشقم دوستت دارم و بدون هرکاری می کنم بخاطر خودته پس به دل نگیریا